بر ساحل معرفت

موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است

بر ساحل معرفت

موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است

بر ساحل معرفت

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود گوشه چشمی به ما کنند
ادرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/barsahelmarefat/

غزوه بنى نضیر ۲۲ ربیع الاول

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۵۶ ب.ظ

غزوه بنى نضیر ۲۲ ربیع الاول

سال چهارم هجرى قمرى

یهودیان مدینه پس از جنگ احُد و شکست مسلمانان در آن و به شهادت رسیدن بزرگانى چون “حمزه بن عبدالمطلب(ع) ” عموى پیامبر (ص) و کشته شدن مبلغان اسلامى به دست مشرکان و خیانت پیشه گان أعراب در “واقعه رجیع” و “واقعه بئر معونه” ، به تحرک افتاده و در صدد بهانه جویى وفتنه انگیزى برآمدند. پیش گام این فتنه انگیزى، “طایفه بنى نضیر” بود.

پیامبر اکرم (ص) که ازنیت آنان آگاه بود ، براى آشکار کردن دسیسه هایشان ، به بهانه یارى جویى از سران طایفه بنى نضیر براى پرداخت خون بهاى دو تن از کشته شدگان قبیله “بنى عامر”، یا “بنى کلاب” و یا “بنى سلیم” که به دست یکى از مسلمانان به طور اشتباهى کشته شده بودند و این طایفه، هم با مسلمانان و هم با بنى نضیر، پیمان عدم تعرض داشت و از پیامبر (ص) در خواست دیه کرده بود، آن حضرت به همراه تعدادى از یاران خویش به سوى دژ بنى نضیر عازم شد و سران این طایفه را از خواسته خویش آگاه ساخت.

آنان، گرچه در ظاهر از خواسته آن حضرت استقبال کردند، ولى در پنهان، نقشه کشتن پیامبر (ص) را در سر پروریدند و آن حضرت را به بهانه پذیرایى در کنار دیوار خانه اى، معطل نمودند.

“حُیّى بن أخطب” که سردمدار یهود بنى نضیر بود، بزرگان این طایفه را در یک نشست محرمانه و فورى فراخواند و به آنان گفت:اى گروه یهود ! محمّد به همراه تعدادى از یارانش که به ده نفر نمى رسند، با پاى خود به سوى شما آمد و علاوه بر این، به همراه او، یاران بزرگش چون على، زبیر، طلحه، ابوبکر، عمر، سعد بن معاز، سعد بن عباده و اُسید بن خضیر مى باشند و این ها، سران نظام اسلامى و دین جدید مى باشند، بیایید آنان را غافل گیر کرده و از بالاى بام بر سرشان سنگ بیندازیم و آنان را بکشیم. از این فرصت، بهتر بگیرتان نخواهد آمد. پس از کشته شدن آنان، سایر یارانش پراکنده مى شوند و قریش بر مدینه مى تازند و ما را نیز از دست مسلمانان رهایى مى بخشند.

عده کمى از یهودیان، از پیشنهاد حیّى بن اُخطب، اظهار نگرانى کرده و بقیه آنان، استقبال کرده و آماده عملیات ناجوانمردانه شدند. پیامبر(ص) که از طریق وحى، به خیانت آنان پى برد، از آن مکان برخاست و براى انجام حاجتى، به سوى مدینه روان شد.

همراهان آن حضرت که خبر بازگشت وى به مدینه را دریافته بودند، از محله بنى نضیر بیرون آمده و به پیامبر(ص) در مسجدالنبى پیوستند. بدین گونه دسیسه یهودیان فتنه انگیز، آشکار گردید و آنان رسوا شدند.

پیامبر(ص)، براى تنبیه آنان و پاسخ گویى به پیمان شکنى ناجوانمردانه آن ها، “محمد بن سلمه” را به سوى سران طایفه بنى نضیر اعزام کرد و به آنان پیام داد که حداکثر تا ده روز دیگر این آب و خاک را ترک کنید و از این منطقه خارج شوید. زیرا پیمان شکنى کرده اید و از در مکر و حیله برآمده اید و اگر در این مدت، از این سرزمین خارج نشوید، خون شما هدر است.

یهودیان به تکاپو و تشویش افتاده و برخى پیشنهاد مسلمان شدن خود را دادند و برخى دیگر مخالفت کرده و آماده جنگ و نبرد شدند.سرانجام پیامبر(ص) یاران خویش را بسیج کرد و در ربیع الاوّل سال چهارم قمرى، ” ابن مکتوم” را به جاى خویش در مدینه نهاد و خود به همراه یارانش به سوى دژ بنى نضیر به راه افتاد.

یهودیان، وارد دژ شده و درها را محکم بستند و از بالاى دژها و برج ها، سنگر گرفته و آماده دفاع شدند.مسلمانان، آنان را محاصره کرده و بر آنان سخت گرفتند و به مدت شش و به روایتى پانزده روز در محاصره خویش گرفتند.پافشارى و لجاجت یهودیان، سودى برایشان نداشت و سرانجام براى حفظ جان خود، با پیامبر(ص) مصالحه کردند.

بدین گونه که اسباب و وسایل منقول خود را بردارند و از مدینه خارج گردند و سلاح و ابزارهاى جنگى و زمین ها و خانه هاى خویش را براى مسلمانان باقى گذارند.

یهودیان با سرافکندگى ولى در ظاهر با پُررویى، که دف مى زدند و سرود مى خواندند، از سرزمین مدینه خارج شدند. برخى از آنها به خیبر و برخى دیگر به سوى شام حرکت کردند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی