شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بنا به روایتى۱۳ جمادى الاولی
سال یازدهم هجرى قمرى
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) و همسر امیرمؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام)، یکى از بانوان قدسى عالم بشریت و مهتر زنان عالم است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره وى فرمود: ففاطمه حوراء فى صوره انسیّه، فاذا اشتقت الى الجنّه قبلت فاطمه، فأشمّ منها رائحه الجنّه (۱۱)؛ فاطمه، حورى (بهشتى) است که به صورت انسان آفریده شده است. من هر گاه مشتاق بهشت مى شوم، به نزد فاطمه مى روم و بوى بهشت برین را از وى استشمام مى کنم.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، آخرین فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از همسرش حضرت خدیجه کبرى (سلام الله علیها) است که در سال پنجم بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، در مکه معظمه دیده به جهان گشود.
در ایام هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، این بانوى شریف نیز به مدینه هجرت کرد و پس از مدتى، با پسر عمویش على بن ابى طالب(علیه السلام) ازدواج نمود. ثمره ازدواج مبارک آثار آنان، دو پسر و دو دختر به نام هاى امام حسن مجتبى(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، زینب کبرى (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) مى باشد. هم چنین در هنگام رحلت پدرش پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، به فرزند دیگرى حامله بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) او را “محسن” نام نهاده بود. ولیکن پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) ناملایمات فراوانى از اصحاب پدرش، به ویژه غاصبان خلافت اسلامى متحمل شد و بر اثر آن، جنین او سِقط و پیش از تولد، در رحم مادرش شهید گردید.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از آن پس بیمار شد و روز به روز حالش سخت تر گردید، تا این که در جمادى الاولى سال یازدهم قمرى دیده از جهان فروبست و روح ملکوتى اش به روح پاک و قدسى پدرش پیوست.(۲)
درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) اکثر مورخان و سیره نویسان شیعه متفقند که این حادثه جان سوز در ماه جمادى به وقوع پیوست، ولیکن در این که کدام یک از دو ماه جمادى الاولى و جمادى الآخره بوده است، اتفاق نظر ندارند.
زیرا برخى از آنان معتقدند که آن حضرت، پس از رحلت پدرش پیامبر(صلی الله علیه و آله) تنها هفتاد و پنج روز و برخى دیگر مى گویند نود و پنج روز زنده بود.
آن هایى که هفتاد و پنج روز را برگزیده اند، شهادتش را در روز سیزدهم جمادى الاولى مى دانند.
ابن أبى ثلج بغدادى در “تاریخ الأئمه (علیهم السلام)” در این باره گفت: و اقامت (فاطمه الزّهراء (سلام الله علیها)) مع امیرالمؤمنین(علیه السلام) من بعد وفاه رسول الله(صلی الله علیه و آله) خمسه و سبعین یوما. (۳)
علام طبرسى(ره) با این که مى گوید: و بقیت (فاطمه(سلام الله علیها)) بعده (رسول الله (صلی الله علیه و آله)) خمسه و سبعین یوما، با این حال تاریخ شهادتش را در سوم جمادى الاخره مى داند و در این باره گفت: توّفیت الزّهرا(سلام الله علیها) فى الثّالث من جمادى الآخره سنه احدى عشره من الهجره.(۴)
به نظر مى آید که علت اختلاف اقوال علما درباره تاریخ شهادت آن حضرت، از دو چیز سرچشمه گرفته است:
اول این که آن حضرت پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، هفتاد و پنج روز زنده بود، یا نود و پنج روز؟ که این دو قول، معروف بین علما و مورخان ما است.
دوم این که رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در چه تاریخى بوده است؟ آیا در روز بیست و هشت صفر واقع گردید و یا در روز دوازدهم ربیع الاول (آن طورى که اهل سنت نقل مى کنند)؟ هر یک از این دو قول، تأثیر خاصى در تعیین روز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواهد داشت. علامه طبرسى در اعلام الورى، درباره مدت زندگى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پس از رحلت پدرش پیامبر(صلی الله علیه و آله) و تاریخ شهادتش گفت: روایت شد که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سوم جمادى الآخره، سال یازدهم از هجرت وفات کردو مدت نود پنج روز و یا چهار ماه پس از پدر بزرگوارش در جهان زندگى کرد.(۵)
البته قول هاى دیگرى نیز درباره شهادت آن حضرت بیان گردید، که به خاطر عدم شهرت، اشاره اى به آن ها نمى کنیم.
به هر روى، این مسئله قابل تأمل و جاى بحث و بررسى بیشتر و فنى تر است و مجال دیگرى مى طلبد. اما شیعیان و محبان اهل بیت(علیه السلام) به خاطر عشق و علاقه بى حد به خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، هم در سیزدهم جمادى الاولى و هم در سوم جمادى الآخره، در سوگ آن بانوى بزرگ عالم اسلام، سیاه پوش و عزادار مى باشند. بدین جهت، دو ایام فاطمیه را گرامى مى دارند.سیزدهم جمادى الاولى، نخستین روز فاطمیه اول است.
۱- ألقاب الرسول و عترته (از مجموعه نفیسه)، ص ۴۲
۲- نک: کشف الغمّه، ج۲، ص ۴؛ منتهى الآمال، ج۱، ص ۱۲۹
۳- تاریخ الأئمّه(علیه السلام)، (از مجموعه نفیسه)، ص ۶
۴- تاج الموالید (از مجموعه نفیسه)، ص ۲۲
۵- زندگانى چهارده معصوم(علیه السلام) – ترجمه اعلام الوری-، ص ۲۲۶