بر ساحل معرفت

موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است

بر ساحل معرفت

موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است

بر ساحل معرفت

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود گوشه چشمی به ما کنند
ادرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/barsahelmarefat/

ذکر و دعا

شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۵۹ ب.ظ

ذکر و دعا

« ذکر » عبارت است از یاد خدا و توجه قلبى انسان به ساحت قدس پروردگار ; ذکر پرده هاى خود خواهى و غرور را که بزرگترین دشمن سعادت انسان است مى درد ، او را از خواب غفلت بیدار مى کند و از خطراتى که سعادت وى را تهدید مى کند آگاه مى سازد . ذکر خدا مانند دانه هاى حیات بخش باران است که بر سرزمین روح و قلب انسان مى بارد و انواع بذرهاى فضیلت و تقوا را شکوفا و بارور مى سازد ، و نفع آن در صورتى است که دوام داشته باشد و به زبان و با حضور قلب و توجه تام ، انجام شود .

به صفاى دل مردان صبوحى زدگان          بس دربسته به مفتاح دعا بگشایند

( حافظ )

r آیات و روایات
خداوند حکیم در قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَآءِ[1] ; خداى من دعاها را مى شنود .و یا در جای دیگر خداوند متعال می فرماید: یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُوا اللهََ ذِکْراً کَثِیراً[2] ; اى اهل ایمان ، خدا را بسیار یاد کنید .

قرآن در مورد ویژگى ممتاز بندگان برجسته خدا چنین مى‏فرماید:

«و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین و اجعلنا للمتقین اماما»[3]

یکى از ویژگیهاى بندگان خاص خداوند رحمان این است که آنها در نیایش خود با خدا چنین عرض مى‏کنند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهیزکاران پیشواگردان.

این ویژگى بیانگر آن است که بندگان ممتاز خدا اهل دعا و نیایش هستند، ولى در دعا به کیفیت آن توجه خاص دارند، چیزهایى را از خدا مى‏خواهند که بسیار مهم و سرنوشت‏ساز است، مانند خواستن همسران نیک، فرزندان نیک و از این‏ها بالاتر از خدا مى‏خواهند به مقامى برسند که پیشواى و الگوى جامعه شوند.

دعا مغز همه عبادت هاست ، که در آیات و روایات ، از فضیلت آن بسیار گفته شده است .

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند  :

«الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمنِ وَعَمُودُ الدّینِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ[4] ; دعا سلاح مؤمن ، ستون دین ، و مایه روشنى آسمان ها و زمین است .»

  امیرمؤمنان على(علیه السلام)مى فرمایند :

مَن عَمَّرَ قَلْبَهُ بِدَوامِ الذِّکْرِ حَسُنَتْ أَفْعالُهُ فی السِّرِّ والْجَهْرِ[5] ; هر کس قلب خود را پیوسته با یاد الهى آبادان کند ، اعمال او در پنهان و آشکار نیکو مى شود .

و در حدیث دیگر چنین مى فرمایند :

مُداومَةُ الذِّکْرِ قُوتُ الأرواحِ ومِفتاحُ الصَّلاحِ(4) ; تداوم یاد خدا غذاى روح و کلید رستگارى است .

rاهمیت دعا در اسلام 
در قرآن آیات متعددى بیانگر اهمیت فوق العاده دعا کردن است، به طورى که دعا به عنوان عبادت مهم به شمار آمده و بى‏توجهى به آن موجب استکبار و عذاب دوزخ خواهد بود.[6] و نیز خداوند مى‏فرماید:

«قل ما یعبؤ بکم ربى لولا دعائکم‏[7] بگو پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد.

 واژه دعا بیش از 25 بار در اشکال مختلف در قرآن ذکر شده، و دعاهاى پیامبران و...که با کلماتى مانند «رب، ربنا» شروع مى‏شود، بیش از صد بار آمده است.و این‏ها نشان دهنده اهمیت ممتاز دعا از نظر قرآن است.

در گفتار و سیره چهارده معصوم (علیه‌السلام) و پیامبران نیز کمترین چیزى است که مانند دعا مورد توجه قرار گرفته باشد، آن ها همواره در وقت‏هاى گوناگون به مناجات، دعا و راز و نیاز با خدا اشتغال داشتند.در این راستا نظر شما را به ذکر چند نمونه جلب مى‏کنیم:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:

«الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدین و نور السماوات و الارض.[8] دعا اسلحه مؤمن و ستون دین، و نور آسمان‏ها و زمین است. »

همچنین فرمودند:

 

«الدعاء مخ العبادة و لا یهلک مع الدعاء احد[9]؛ دعا مغز عبادت است، هیچ کس از اهل دعا به هلاکت نمى‏رسد. »

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند که جدم امیرمؤمنان على (علیه‌السلام) فرمود:

«احب الاعمال الى الله عزوجل فى الارض الدعاء و کان امیرالمؤمنین رجلا دعاء[10]؛ دوست داشتنى‏ترین کارها در پیشگاه خداوند متعال در سراسر زمین دعا کردن است.سپس فرمود: امیرمؤمنان على (علیه‌السلام) مردى بود که بسیار دعا مى‏کرد. »

نیز از سخنان امیرمؤمنان على (علیه‌السلام) است: «الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح‏؛

دعا کلیدهاى پیروزى و گنجینه‏هاى رستگارى است. »

و در جای دیگر فرمودند: «الدعاء ترس المؤمن[11]  دعا سپر مؤمن است. »

همچنین فرمودند: «اعجز الناس من عجز عن الدعاء[12] ؛

کسى که از دعا کردن ناتوان باشد، عاجزترین انسان‏ها است.

r  معانی ذکر
ذکر دو معنى دارد ; گاه به معنى حضور چیزى در ذهن ( یادآورى ) و گاه به معنى حفظ و نگاهدارى معارف و اعتقادات حق در درون جان است . بزرگان اخلاق در مورد ذکر چنین مى گویند : ذکر خدا تنها این نیست که نام خدا را بر زبان برانیم و مکرر تسبیح گوییم ; بلکه منظور آن است که با تمام قلب ، متوجه او وعظمتش باشیم ، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانیم .

r مراتب ذکر
ذکر مراتبى دارد که عبارتند از :

1 ـ ذکر لفظى: که انسان نام خدا و اوصاف جلال و جمال او و اسما

حسنایش را بر زبان جارى کند ، بى آن که توجهى به مفاهیم و محتواى آن داشته باشد.

2 ـ ذکر معنوى: که انسان در حالى که مشغول ذکر لفظى است به معانى آن نیز توجه کند.

3 ـ ذکر قلبى: که توجه به پروردگار ، نخست از دل بجوشد ، و سپس بر زبان جارى شود . که این قسم بالاترین مرتبه ذکر است .

 حافظا در کنج فقر و خلوتِ شب هاى تار    تا بود وردت دعا و درس قرآن ، غم مخور

( حافظ )

r شرایط دعا
 استجابت دعا شروطى دارد و باید رعایت شوند تا دعا مستجاب گردد و در نفس نورانیت پیدا شود :

1 ـ بهترین زمان را ، که در روایات ذکر شده است ، برگزینند ;

دعاى صبح و آهِ شب ، کلید گنج مقصود است   بدین راه و روش مى رو که با دلدار پیوندى
 2 ـ در حالت حضور قلب دعا کنند که در آن حالت استجابت دعا وارد شده است ;

3 ـ با طهارت و رو به قبله باشد ;

4 ـ دست هاى خود را بلند کنند به طورى که زیر بغل ، نمایان شود ;

5 ـ تضرع و زارى کنند ;

6 ـ به استجابت دعا یقین داشته باشد ;

7 ـ در دعا اصرار کنند ;

8 ـ قبل از دعا ، ذکر خدا و ثنا و ستایش را فراموش نکنند ;

9 ـ نخست به گنه کارى و ناسزاوارى خود اقرار کنند ;

10 ـ از گناهان گذشته توبه کنند و قلباً پشیمان شود ;

11 ـ لباس و مکان و غذاى خود را از مال حلال انتخاب کنند ;

12 ـ حاجت خود را صریحاً به زبان آورد ;

13 ـ دیگران را نیز دعا کند ;

14 ـ دعا را به تأخیر نیاندازد ;

بلا گردان جان و تن دعاى مستمندان است              که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
* * *

به هیچ ورد دگر نیست حاجت اى حافظ            دعاى   نیم   شب   و   ورد   صبحگاهت  بس
سحر  با  باد مى گفتم حدیث آرزومندى            خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندى
( حافظ )

r آثار و نتایج دعا
دعا و نیایش داراى آثار مثبت و سازنده - به ویژه در صفاى دل و تهذیب نفس - مى‏باشد، که براى وصول به فیوضات دعا باید آن‌ها را، مورد توجه قرار داد:

1- دعا براى دفع بلا و روا شدن حاجت‏ها اثر کارساز دارد:

 بر همین اساس امیرمؤمنان على (علیه‌السلام) فرمود: «ادفعوا امواج البلاء عنکم بالدعاء قبل ورود البلاء[13]

موج‏هاى بلاها را قبل از ورودشان، به وسیله دعا کردن از خود دفع کنید.»

2- در کنار دعا وهمراه آن، تضرع، خشوع و راز و نیاز وجود دارد، که چنین خصالى غرور انسان را مى‏شکند، و دل را آماده پذیرش امور معنوى مى‏سازد، و در نتیجه انسان داراى آرامش نفس، قوت قلب و روحیه عالى خواهد شد;

چنان که در قرآن مى‏خوانیم: «ادعوا ربکم تضرعا و خفیة‏[14]

پروردگار خود را (آشکارا) از روى تضرع و در پنهانى بخوانید.»

3- توجه به محتواى دعاها، و معارف بلند پایه‏اى که در دعاها وجود دارد:

 به عنوان مثال دعاى اول صحیفه سجادیه و خطبه اول نهج‏البلاغه از نظر معارف و مطالب بلند پایه و عرفانى، همسان هستند، توجه به این معارف موجب ارتقا سطح معلومات و معرفت انسان، و آشنایى بیشتر او با مفاهیم عالى اسلام خواهد شد که در راس آن‌ها مساله توحید و خداشناسى است که نقش مهمى در استجابت دعا و استفاضه از نورانیت دعا دارند، چنان که در روایت آمده گروهى از امام صادق (علیه‌اسلام) پرسیدند: «چرا ما دعا مى‏کنیم ولى مستجاب نمى‏شود؟» در پاسخ فرمود: «لانکم تدعون من لا تعرفونه‏[15]؛

زیرا کسى را مى‏خوانید که او را نمى‏شناسید. »

r دعاهای پر معنا
ما وقتى که دعاهاى پیامبران، امامان و اولیاء خدا را مورد بررسى قرار مى‏دهیم، مى‏بینیم خواسته‏هاى آنها هنگام دعا، بیشتر در محور امور بلند پایه معنوى، اجتماعى و سیاسى بود،

مثلا دعاى حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) چنین بود:

«ربنا اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء»[16]  پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما) پروردگارا دعاى مرا بپذیر.

r راسخان در علم (امامان) چنین دعا کنند: 

«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب‏[17]

پروردگارا! دلهایمان را بعد از آن که ما را هدایت کردى (از راه حق) منحرف مگردان، و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‏اى.»

دعاى اصحاب کهف چنین بود:

«ربنا آتنا من لدنک رحمة و هیى‏ء لنا من امرنا رشدا.[18]

پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه هدایت و نجاتى براى ما فراهم ساز.»

توجه به دعاهایى که امامان ما داشتند، چنان که در صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان آمده ما را به کیفیت دعا کردن آشنا مى‏کند، و نشان مى‏دهد که چگونه دعا کنیم،

 مثلا امام حسین (علیه‌السلام) در فرازى از دعاى عرفه خود چنین به خدا عرضه مى‏کند:

«اللهم اجعلنى اخشاک کانى اراک، و اسعدنى بتقواک، و لا تشقنى من معصیتک‏»[19]

خدایا مرا به گونه‏اى از خوف و خشیت در درگاهت قرار ده که گویا تو را با چشمانم مى‏نگرم، و در پرتو تقوا مرا سعادتمند فرما، و به خاطر گناه مرا تیره بخت نساز.
r توجه به محتوا و شرایط دعا
به طور کلى دعا، عبادتى است که باید بیشترین نقش را در پاک‏سازى و به سازى روح و روان داشته باشد، براى وصول به این نقش، باید شرایط واجب، مستحب و کمال دعا را رعایت کرد، چنان که استجابت دعا بستگى به شرایطى دارد که حفظ آن شرایط، رابطه تنگاتنگ با تهذیب نفس و تکامل انسان دارد و مى‏توان گفت که هر اندازه که اثر مثبت دعا در انسان بروز کند، به همان اندازه آن دعا به استجابت رسیده است.براى توضیح، نظر شما را به گفتار زیر جلب مى‏کنیم:

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسى که دوست دارد، دعایش مستجاب گردد، باید غذا و محل کسب خود را پاک کند.» نیز فرمود: «باید امر به معروف و نهى از منکر کنید، وگرنه خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط مى‏کند و هرچه دعا کنید مستجاب نخواهد شد.»[20] در فرازى از دعاى کمیل از زبان امیرمؤمنان على (علیه‌السلام) مى‏خوانیم: «اللهم اغفر لى الذنوب التى تحبس الدعاء, خدایا بیامرز گناهانى را که مانع سر راه استجابت دعا خواهند شد. 

شخصى از امیرمؤمنان على (علیه‌السلام) پرسید: «چرا دعاى ما مستجاب نمى‏شود؟»

آن حضرت در پاسخ فرمود: «زیرا;

1- خدا را شناختید، ولى حق او را ادا نکردید.

2- به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان آوردید، ولى از دستورهاى او پیروى ننمودید.

3- آیات قرآنى را تلاوت نمودید، ولى به دستورهاى آن عمل نکردید.

4- در زبان گفتید از آتش مى‏ترسیم ولى کردارتان موجب ورود به آتش دوزخ مى‏گردد.

5- در زبان گفتید بهشت را دوست داریم، ولى در عمل از بهشت فاصله گرفتید.

6- از نعمت‏هاى خدا بهره‏مند شدید، ولى شکر آن را بجا نیاوردید.

7- خدا فرمود با شیطان دشمنى کنید، شما در زبان دشمنى کردید، ولى در عمل با او دوستى نمودید.

8- عیب‏هاى مردم را دیدید، ولى عیب‏هاى خود را نادیده گرفتید، اگر نیت‏شما خالص باشد و امر به معروف و نهى از منکر کنید دعایتان به استجابت مى‏رسد.»[21]

روایات در این راستا بسیار است که نشان دهنده فراهم نمودن شرایط دعا براى وصول به فیوضات دعا است، نتیجه این که باید به مجرد دعا به طور سطحى و ظاهرى اکتفا نکرد، بلکه به محتوا و شرایط آن نیز توجه داشت، تا از آن بهره کافى و کامل جست.

r توجه به کیفیت دعا، و پرهیز از دعاهاى بى‏مورد یا کم فایده 
در آیه مورد بحث (74 فرقان) تصریح شده که بندگان ممتاز خدا اهل دعا هستند، و در دعا این سه خواسته را از درگاه خداوند دارند: 1- همسر شایسته 2- فرزند صالح 3- این که به مقامى برسد که پیشوا و الگو و راهنماى مردم شوند، یعنى به کیفیت دعا توجه دارند، امور مهم را از خدا مى‏خواهند و براى تحقق آن، سعى مى‏نمایند، آنها مى‏گویند: پروردگارا! همسر و فرزندانمان را نور چشم ما قرار بده، این تعبیر (نور چشم) رمز کمال و سعادت است، چرا که همسر و فرزند نیک موجب آرامش و سعادت انسان شده و روح و روان انسان را شاد نموده و در نتیجه باعث روشنى چشم خواهد شد، و به عبارت روشن‏تر، همسر و فرزندان شایسته، به زندگى انسان نور و صفا مى‏بخشند و باعث آبرو و روسفیدى و سربلندى دنیا و آخرت خواهند شد.

چنین دعایى مفید و داراى آثار درخشان است، به خلاف دعاهاى بیهوده و یا کم فایده که ارزش چندانى ندارند، انسان باید در همه چیز حتى در دعا، داراى همت عالى و نظرى بلند باشد، و در پرتو نورانیت دعا، به مقام‏هاى عالى برسد.تا آنجا که دعا کند که امام و الگوى مردم شود.نبایددعا را در امور مادى منحصر کرد، یا در پیشگاه خدا چیزهایى حقیر را درخواست کرد.

r کسانی که دعایشان مستجاب نمی ‌شود. 
با توجه به مطالب فوق, امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: دعاى چهار گروه به استجابت نمى‏رسد:

1- کسى که در خانه خود نشسته و مى‏گوید: خدایا مرا روزى ده، به او گفته مى‏شود آیا به تو دستور تلاش و کوشش ندادم؟

2- کسى که همسرى (ناشایسته که دائما او را ناراحت مى‏کند) دارد، و دعا مى‏کند که از دست همسرش خلاص شود، به او گفته مى‏شود مگر حق طلاق را به تو ندادم.

3- کسى که اموالى داشته، و بدون گواه به دیگرى وام داده (ولى وام گیرنده منکر آن است وام دهنده دعا مى‏کند که خداوند دل وام گیرنده را نرم کند، و او را به اداى وام وادار نماید) به او گفته مى‏شود مگر به تو دستور ندادم به هنگام وام دادن، شاهد و گواه بگیرید.» [22]

 
r حکایت
 دست دعا ، چشم امید
امام حسین(علیه السلام) مى فرمایند : من و پدرم در شب تاریکى در خانه خدا مشغول طواف بودیم که متوجه ناله جوانى شدیم که با سوز و گداز تضرع مى کرد . پدرم فرمودند : « اى حسین جان ، ناله گناهکارى را که به خدا پناه آورده است مى شنوى ؟ او را پیدا کن و پیش من بیاور » .

من در تاریکى شب گرداگرد کعبه به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام ابراهیم(علیه السلام) پیدا کردم و به حضور پدر آوردم . او جوانى بود خوش اندام که لباس هاى قیمتى به تن داشت . پدر به او فرمودند : « تو کیستى » ؟

گفت : « مردى از اعراب هستم » .

فرمودند : « ناله تو براى چیست » ؟    

عرض کرد : گناه و نافرمانى من و نفرین پدر اساس زندگى ام را از هم پاشیده و سلامتى را از بدنم گرفته است » .

فرمودند : « علت و حکایت تو چه بوده است » ؟

عرض کرد : « پدر پیرى داشتم که با من مهربان بود و من با کارهاى ناشایست خود ، او را مى آزردم . هر چه مرا راهنمایى مى کرد نمى پذیرفتم و حتّى گاهى او را آزار مى رساندم . روزى مى خواستم پولى را که در صندوقش بود بردارم که او متوجه شد . براى جلوگیرى از این کار به طرف من آمد ، من نیز او را بر زمین زدم . هر چه سعى کرد که از جا برخیزد نتوانست . من همه پول ها را گرفتم و به دنبال کار خود رفتم . شنیدم که مى گفت : امسال به خانه خدا مى روم و تو را نفرین مى کنم . چند روزى به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفر خانه خدا رفت . من هم کارهایش را مى نگریستم . او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد .

 هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک ، و فلج شدم من از کرده خود پشیمان شدم و به مدت سه سال از او عذر خواهى مى کردم تا این که سال سوم ، ایام حجّ قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم . در راه به وادى اراک رسیدیم . شب تاریکى بود . ناگاه پرنده اى بزرگ از روى سر ما پرواز کرد و شتر پدرم رمید و او را به زمین زد و پدرم در دم جان داد و همان جا او را دفن کردم . این گرفتاریم از نفرین پدرم باقى مانده است .

امام(علیه السلام) فرمودند : « دعایى که پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بى چاره و مریض و فقیرى بخواند حاجتش بر آورده مى شود » .

آنگاه فرمودند : « شب دهم ذیحجه ( عید قربان ) این دعا را بخوان و سپس پیشم بیا » و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتى جوان با سلامت و شادى پیش امام(علیه السلام) آمد .

امام(علیه السلام) فرمودند : « چطور شفا یافتى » ؟

گفت : « در شب دهم دست به دعا بلند کردم و اشک توبه ریختم . وقتى براى مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازى از غیب شنیدم که مى گفت : اى جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادى ; به خواب رفتم و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در عالم خواب دست بر بدنم کشیدند و فرمودند شفا یافتى ، وقتى بیدار شدم خود را سالم یافتم » .

آن دعا که امام على(علیه السلام)تعلیم جوان داد ، دعاى مشلول است و آغاز آن این است : « اَللّهُمَ إنّی أسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا ذَا الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ  . . . »[23] .

2-  دست هایى تا آسمان . . .

حفص بن عمر بجلى مى گوید : از وضع ناهنجار مالى و از هم پاشیدگى زندگى ام به امام صادق (علیه السلام)شکایت کردم . امام (علیه السلام) فرمودند : « هنگامى که به کوفه رفتى با فروش بالش زیر سرت هم که شده به ده درهم غذایى آماده کن و تعدادى از برادران دینى خود را به غذا دعوت کن و از ایشان بخواه تا درباره تو دعا کنند » .

به کوفه آمدم و هر چه تلاش کردم غذایى دست و پا کنم میسّر نشد تا بالاخره طبق فرمایش امام(علیه السلام) بالش زیر سرم را فروختم و با آماده کردن غذا ، تعدادى از برادران دینى خود را دعوت کردم و از ایشان خواستم براى حل مشکلات زندگیم دعا کنند؛ آن ها هم پس از صرف غذا دعا کردند . به خدا قسم مدت کوتاهى از این قضیّه نگذشته بود که کسى در خانه ام را کوبید . در را که باز کردم ، شخصى را دیدم که با او داد و ستد داشتم و از او طلب کار بودم و براى دادن بدهى خود به سراغ من آمده بود . با پرداخت مبلغ سنگینى که به گمانم ده هزار درهم بود ، بدهى خود را با من تسویه کرد و از آن پس پى در پى کار من رو به فراخى و گشایش نهاد و به حل شدن سختى و تنگدستى ام انجامید[24] .

3- شمیم عطر نرگس
مرحوم آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حایرى - مؤسس حوزه علمیه قم - فرمودند : زمانى که در سامرا به تحصیل علوم دینى مشغول بودم ، اهالى سامرا به بیمارى وبا و طاعون گرفتار شدند و همه روزه عده اى مى مردند . روزى جمعى از مردم سامرا در منزل استادم آیت الله سیّد محمّد فشارکى گرد آمدند . در این هنگام آیت الله میرزا محمّد تقى شیرازى ( متوفاى 1338 ) که در مقام علمى مانند مرحوم فشارکى بودند ، تشریف آوردند و صحبت از بیمارى وبا و اینکه همه در معرض خطر مرگ هستند ، به میان آمد .

مرحوم میرزا فرمودند : « اگر من حکمى بدهم آیا لازم است که انجام شود یا نه » ؟

همه گفتند : « آرى » .

فرمودند : « من حکم مى کنم که شیعیان ساکن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون هدیه کنند ، تا این بلا از آنان دور شود » .

حاضران مجلس این حکم را به همه شیعیان رساندند و مشغول زیارت عاشورا شدند . از روز بعد شیعیان دیگر گرفتار بلا نمى شدند ولى مردم غیر شیعه مى مردند و به همه اهل سامرا این نکته روشن و ظاهر شد .

برخى از غیر شیعه ، از شیعیان مى پرسیدند که سبب چیست که از ما مى میرند ولى از شما نمى میرند ؟ و به آن ها گفته مى شد که همه زیارت عاشوراى امام حسین (علیه السلام) مى خوانند تا در معرض وبا و طاعون قرار نگیرند ، وخداوند هم دفع بلا مى کند[25] .

4- عابد نادان
روایت‏شده: خداوند به یکى از پیامبران بنى‏اسرائیل وحى کرد که به فلان عابد بگو سه دعاى تو در نزد ما مورد استجابت است، آن پیامبر وحى الهى را به آن عابد ابلاغ کرد، او موضوع را به همسرش خبر داد[26]  همسرش اصرار زیاد کرد که یکى از آن دعاها را در مورد من قرار بده، عابد به این پیشنهاد راضى شد، همسرش به او گفت: «دعا کن خداوند مرا از زیباترین زنان زمان قرار دهد.» عابد همین دعا را کرد، همسرش از زیباترین بانوان جهان گردید.

زیبایى او باعث‏شد که شاهان و جوانان ثروتمند و هوسباز به او دل بستند و برایش پیام دادند، شوهر مفلوک و پیر و زاهدت را رها کن، با ما محشور باش، تا از هر گونه لذت‏هاى دنیا، بهره‏مند گردى.

آن زن، از این جهت گول خورد وهمواره با شوهرش برخورد شدید مى‏کرد و بناى ناسازگارى مى‏نمود، سرانجام عابد از دست او عصبانى شد، و از دعاى دوم خود استفاده کرد و گفت: «خدایا! همسرم را تبدیل به سگ کن‏» .

دعایش به استجابت رسید و او سگ شد، برادران و بستگان او نزد عابد آمدند و گفتند آبروى ما در میان مردم مى‏رود، از شما التماس مى‏کنیم که از دعاى سوم خود استفاده کن تا همسرت به صورت اول برگردد، آنها بسیار اصرار کردند، سرانجام عابد ناگزیر از دعاى سوم خود استفاده نمود و عرض کرد: «خدایا همسرم را به صورت اول بازگردان.» دعا مستجاب شد، و همسرش به صورت اول بازگشت، و به این ترتیب سه دعاى مورد اجابتش، به هدر رفت و پوچ گردید[27]  آن زاهد اگر نادان نبود مى‏توانست از این فرصت اکثر استفاده را بکند، و سعادت دنیا و آخرتش را تامین نماید.

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] _ ابراهیم : 39 .

[2] _ احزاب : 41 .

[3] _ سوره فرقان (25) آیه‏74.

[4] _ بحار الانوار : ج6 ، ص288 .

[5] _ میزان الحکمه : ج2 ، ص969 .

[6] _ سوره مؤمن ,آیه 60.

[7] _ سوره فرقان ,آیه‏77.

[8] _ اصول کافى، ج‏2، ص‏468.

[9] _ بحارالانوار، ج‏93، ص‏300.

[10] _ اصول کافى، ج‏2، ص‏467، و 468.

[11] _ همان، ص‏468.

[12] _ بحارالانوار، ج‏78، ص‏9.

[13] _ بحارالانوار، ج‏93، ص‏289.

[14] _ اعراف (7) آیه‏55.

[15] _ بحار، ج‏93، ص‏368.

[16] _ سوره ابراهیم ,آیه‏40.

[17] _ سوره آل عمران ,آیه‏8.

[18] _ سوره اعراف ,آیه‏10.

[19] _ مفاتیح الجنان، دعاى عرفه.

[20] _ محدث قمى، سفینة البحار، ج‏1، ص‏448 و 449.

[21] _ محدث قمى، سفینة البحار، ج‏1، ص‏448 و 449.

[22] _ اصول کافى، ج‏2، ص‏511

[23] _ بحار الانوار : ج92 ، ص395 .

[24] _ وسائل الشیعه ( آل البیت ) : ج17 ، ص52 .

[25] _ داستان هاى شگفت : ص323 .

[26] _ در کتاب سیاستنامه، ص‏222 نام این شوهر و همسرش با عنوان یوسف و کرسف یاد شده است.

[27] _ بحارالانوار، ج‏14، ص‏485.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی